صداوسیما؛ پیر، دیر، دور/ چهره هفته
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۰۹۶۶۰۶
به گزارش خبرآنلاین؛ تلویزیون هنوز مهم است، حتی اگر به شکلی ترحمبرانگیز، یک سریال، حتی یک سریال هم برای رقابت با شبکهی خانگی و پلتفرمها نداشته باشد؛ تلویزیون هنوز مهم است حتی با آن سانسورهای پخش زندهاش که مخاطب را تحقیر میکند و البته خشمگین؛ تلویزیون هنوز مهم است حتی با خودزنیهایش، با گرفتن آنتن از اندک سرمایههای باقیماندهاش؛ تلویزیون هنوز مهم است حتی با ناتوانی مزمناش در بیطرفی؛ تلویزیون هنوز مهم است حتی با دو جین مجری جانبداری که مدام بیانیه صادر میکنند و اساسا صاحب دعوا هستند تا میزبان گفتگو؛ تلویزیون هنوز مهم است حتی با همین بخشهای خبریاش که گاه تا چند روز چشم بر مهمترین رویدادها میبندد و گاه روزها بر بیاهمیتترین موضوعات برای مخاطب ایرانی، سوار میشود و پایین نمیآید.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بله تلویزیون هنوز مهم است، صداوسیما هنوز مهم است نه برای آنچه که در همهی دنیا نشانهی ورشکستگی رسانه میدانند، نه؛ تلویزیون مهم است چون هر تغییرش، هر ترکِ عادتش، هر برنامهی غیرمنتظرهاش، پیام مهمی به جامعه است، پیامی که هیچکس جز تلویزیون نمیتواند حاملاش باشد. تلویزیون هنوز مهم است چراکه فقط اوست که میتواند به ما بفهماند کشتیبان را سیاستی دگر آمده است یا خیر.
تلویزیون، چابک نیست؛ «پیر» است و الگوهایش چند دهه بدون تغییر مانده و حتی گاهی به عقبتر هم رفته است؛ تلویزیون پیر است حتی در همین دورهی زمامداری جوانان نورسیدهاش. نسل تلویزیونها که دگرگون شد، عصر تلویزیونهای ۲۴ ساعتهی لسآنجلسی که سپری شد و نوبت به تلویزیونهای لندنی که رسید، صداوسیما دیگر حرف چندانی برای گفتن نداشت، نه ابتکاری که دیدنیاش کند و نه سیاستی که مخاطبانش آب نرود. نمیشد با همان درک از مخاطب و با همان الگوهای فرسوده، با رقبا رقابت کرد اما تلویزیون پیر وطنی، بلندگو ماندن را بر تعامل با تصویر بهروزرسانی شدهی مخاطبانش، ترجیح میداد.
عصر شبکههای اجتماعی که فرارسید، عصر پیامرسانهای شگفتانگیز، عصر رسانههای شهروندی، عصر کاربران به جای بینندگان، عصر مخاطبان غیر وابستهی چندمنبعی، پیری و فرتوتی تلویزیون چنان عیان گشت که حتی تولد شبکههای دیجیتال هم نتوانست چهرهاش را بیاراید. تلویزیون نه ارادهای برای نمایندگی کردن همه داشت و نه میتوانست بازتابدهندهی تنوع واقعی مخاطبانش باشد او عمیقا عادت کرده بود رسانهی بخشی از ملت باشد برای همهی ملت حتی اگر خودش را رسانهی ملی هم صدا بزند. او به نقش کهنهاش که شاید زمانی کارآمد بود، خو گرفته بود و نشانهی پیری همین نتوانستنهاست، همین ترک عادت نکردنها، همین در گذشته ماندنها.
تلویزیون همیشه «دیر» میرسد، خیلی دیر. همین بحران اخیر را ببینیم، اعتراض به پدیدهای همچون گشت ارشاد به خیابان رسید اما تلویزیون تازه و با گامهای لرزان به سراغ سوژه رفت؛ آن هم بعد از مبدل شدن به خشم، بعد از مبدل شدن به شکاف، بعد از مبدل شدن به خشونت. این دیر رسیدن تلویزیون، جلوهای از انکار موضوعات، سوژهها و پدیدهها در رسانهی ملی است و صدالبته نشانی از انکار واقعیت.
تلویزیون در هفتهی گذشته میزبان گفتگوهایی دربارهی گشت ارشاد و مسالهی حجاب بود و پس از مدتها صدای دیگری هم از قاب تلویزیون شنیده شد، صدای مخالف، اما دقیقا زمانی که صدای اعتراض خیابانها، فضا را پر کرده بود و جایی برای صدای تلویزیون باقی نمیماند. از قاب تلویزیون تا کف خیابان، همان راه نرفتهی صداوسیماست، همان دیر رسیدن که در رسانه، «دیر رسیدن» همان «هرگز نرسیدن» است، بر خلاف آن مثل معروف.
تلویزیون همواره دور میایستد نه در قلب ماجرا و نه الزما در سوی حقیقت. تلویزیون از مجریان و گزارشگرانی که به باور افکار عمومی، جویندگان حقیقت تلقی شوند خالی است و البته از گزارشها و مستندهایی که پرسشگری و حقیقتجویی مخاطب را نمایندگی کند نیز بیبهره است. در برند تلویزیون، در برند صدا و سیما، مولفهی حقیقت برجسته نیست و این دور بودن تأسفبار از حقیقتجویی، اعتبار این رسانه را فرسوده است.
دور ایستادن، بیاعتباری به بار میآورد و اینچنین است که روایت صداوسیما، آن روایتی نیست که بتواند به جامعه آرامش ببخشد، به وقت بحران از هیجان بکاهد و از بازتولید چرخهی خشم و خشونت جلوگیری کند. نه تنها افکار عمومی حقیقتجویی صداوسیما را سخت میپذیرد که خود تلویزیون هم باوری به حقیقتجوییاش ندارد و سریعا به همان تنظیمات کارخانه بازمیگردد؛ گواهاش همین گفتگوهایی بود که با حضور منتقدانی چون کرباسچی و سعید شریعتی و آزاد ارمکی و ... در قاب تلویزیون آغاز شد و نهایتا به تریبون یکسویهی چهرههایی چون رسایی و شریعتمداری کیهان و قدریابیانه تنزل یافت یا گفتگوها صرفا به یک برنامه محدود شد.
۶۹۶۹
کد خبر 1678353منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: حقیقت جویی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۰۹۶۶۰۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خاموشی صدایی ماندگار
اهالی رادیو در چند وقت اخیر هر خبری که از مسعود اسکویی، گوینده و مجری پیشکسوت میشنیدند، دلدل میکردند که خبر رفتن او نباشد؛ خبری که در نهایت روز چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت منتشر شد تا اسکویی را برای همیشه تبدیل به خاطره کند و داغی بر دل دوستدارانش شود.
به گزارش ایسنا، متن پیش رو یادنامه روزنامه «جامجم» برای مسعود اسکویی، گوینده رادیو است که روز چهارشنبه دار فانی را وداع گفت.
هربار که در طول سالهای قبل پیچ رادیو را میچرخاندیم تا صدا به وقت ورزش به گوشمان برسد، صدای مسعود اسکویی نشانمان میداد که به ایستگاه رادیو ورزش رسیدیم؛ همینقدر آشنا و پر از خاطره. مسعود اسکویی را باید ازجمله قدیمیترین مجریان و گویندگان ورزشی صدا و سیما دانست. او اخیرا به واسطه شکستگی ناحیه لگن و پا در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده بود و در نهایت چشم از جهان فروبست. زندهیاد اسکویی دوره تهیهکنندگی برنامههای تلویزیونی را در تلویزیون آلمان گذراند و یک سال در شهرهای زونه گورگ و ماینس با تلویزیون همکاری کرد. یکی از شاخصههای او در اجرا، ارائه گزارش مسابقات ورزشی بدون نگاه جانبدارانه بود. اسکویی ازجمله گویندگانی بود که بیش از پنج دهه در رادیو و تلویزیون فعالیت کرد و با صدای متفاوت و جوانی که داشت، مخاطبان را پای رادیو و تلویزیون میکشاند. او از سال ۱۳۴۵ به استخدام تلویزیون ملی ایران درآمد و سابقه حدودا ۵۷ سال گزارشگری و فعالیت در رادیو و تلویزیون را برای خود به ثبت رساند. ابتدای کار او گویندگی اخبار در تلویزیون بود و با گزارش بازی دوستانه فوتبال بین تیمهای پرسپولیس و کویت (در کویت، سال ۱۳۵۰) وارد تیم گزارشگران شد. صدای خاص او باعث شد در دورانی که تلویزیون هنوز فراگیر نشده بود، بسیاری از مخاطبان صحنههای مسابقات ورزشی را با صدای او در خاطر تجسم کنند.
استمرار برای ماندگاری
استاد اسکویی پیش از این و به مناسبت سالگرد رادیو ورزش گفته بود: ۲۲ سال پیش شاید خیلیها میگفتند شما در شبکه رادیویی ورزش چه کار میخواهید بکنید؟ چه میخواهید بگویید؟ اما امروز میبینیم شبکه ورزش به جایی رسیده که حتی ۲۴ ساعت هم برای آن کم است و باید کانال دیگری هم کنار این شبکه باشد و اگر آن کانال هم راهاندازی شود، برای آن ۲۴ ساعت برنامه خواهیم داشت چون این شبکه توسعه یافته و مخاطبان وفاداری پیدا کرده است.او عنوان کرده بود: تخصص اصلیام، والیبال است ولی چون آن زمان تعداد کسانی که گزارش ورزشی میکردند کم بود، فوتبال هم گزارش میکردم. مجبور بودیم همه ورزشها غیر ازکشتی را هم گزارش کنیم. دردوران آموزش یاد دادهاند که باید طوری گزارش تهیه کنیم که مخاطب خودش را درکنار زمین احساس کند. وقتی درگزارش والیبال میگویم که از منطقه۲ آبشار را زدند، شنونده باید بداند منطقه ۲ کجاست. یک گزارشگر ورزشی باید دقیق شماره لباس ورزشکار را بلد باشد یا باید بداند پست فلان بازیکن چیست و درچه منطقهای بازی میکند. حتی رنگ لباسها را باید برای شنونده توضیح دهیم؛ مثلا زمانی که میگویم توپ در منطقه ۲ خوابید، باید تشریح کنم که توپ درمنطقه دوی زمین کدام تیم خوابید! اینها را باید دقیق درگزارشها رعایت کرد که متأسفانه برخی دوستان از آن غافلند.یا مثلا وقتی میگویم لیبرو، باید توضیحبدهم لیبرو چه کسی است. مجری یا گزارشگر نباید جانبداری کند و علائق خودش را نشان بدهد چون هر بیننده یا شنوندهای زود متوجه میشود گزارشگر به چه سمت و سویی گرایش دارد. البته گاهی که تیمهای با تیمهای خارجی بازی دارند که طرفداری نسبی قابل قبول است.
یک عاشق و یک صدای ماندگار
دوستان و همکاران مسعود اسکویی خاطرات بسیاری از او دارند. خسرو والیزاده، گزارشگر قدیمی در همین خصوص به جامجم گفته بود: من و آقای اسکویی بیش از ۳۰ سال همکار بودیم و در واقع ایشان استاد من بود. مرتب هم با هم کار میکردیم اما این اواخر به دلیل شرایط جسمانی، ایشان کمتر سر برنامه میآمد. در این مدت هم وزیر و برخی بازیکنهای قدیمی به عیادتشان رفتند. ما در برنامههای بسیاری همکار بودیم اما برنامهای که به صورت طولانیمدت در خدمتشان بودم برنامه «صدای ورزش» بود که البته مدتی است پخش نمیشود. من فکر میکنم دلایل بسیاری باعث میشود یک نفر تا این حد در کار خود موفق باشد و مردم هم دوستش داشته باشند. یکی از مهمترین آنها عشق به کارشان بوده. چون من هم این خصوصیت را دارم و بهنظرم تا کسی به کارش عشق نورزد و آن را دوست نداشته باشد و در درجه اول به درآمد آن فکر کند، نمیتواند در کارش موفق و ماندگار شود. مورد بعدی، صدای ایشان بود که بسیار صدایی مخملی و ماندگار و بسیار جذاب و گیرایی داشت و بعد هم باشخصیت و بیحاشیه بودنش و احترامی که در جمع رسانهایهای ورزشی دارد، باعث چنین شخصیتی ماندگار شد.
صدای ماندگار ورزش ایران
کیومرث هاشمی، وزیر ورزش هم در پی درگذشت مسعود اسکویی پیام تسلیت منتشر کرد. در متن پیام او آمده است: در نهایت تأسف و تاثر، گوینده پیشکسوت رادیو «استاد مسعود اسکویی» دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت. زندهنام استاد مسعود اسکویی با صدای خاص، شاخص و کمنظیرش راوی لحظات افتخارآفرین ورزشکاران و تیمهای ورزشی ایران عزیز بود و همواره صدای نافذش در گوش مردم ورزشدوست، طنینانداز میشد. صدای ماندگاری که یادآور روایتهای مختلفی از ورزش ایران بود و همواره با صداقت، تخصص و انصاف سخن بر زبان میراند و نقشآفرینی مهمی در شور و نشاط اجتماعی داشت و با نقد و نظرهای کارشناسانه خود اثرات مهمی را در ورزش کشور برجای گذاشت.بدون شک آنچه از مسعود اسکویی بهعنوان یک شخصیت برجسته رسانهای در تاریخ ورزش ایران و رسانه ملی به یادگار ماند، میتواند الگوی مناسب و قابل اعتنا برای جوانان علاقهمند به این حرفه باشد. به این وسیله ضایعه فقدان اندوهبار گوینده توانا و فرهیخته رادیو را به خانواده محترمش، همکاران این مرحوم در رسانههای جمعی و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خصوصا اهالی رادیو ورزش تسلیت میگویم و برای آن عزیز غفران و رحمت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر و سلامتی خواستارم.
چشم امید به بازگشت او داشتیم
در پی درگذشت مسعود اسکویی، گوینده پیشکسوت رادیو و تلویزیون، رئیس سازمان صداوسیما در پیامی درگذشت وی را تسلیت گفت. متن پیام به این شرح است: چشم امید به بازگشت و بهبود استاد مسعود اسکویی داشتیم تا بار دیگر با صدای جادویی و سحرانگیز خود، گوشهایمان را بنوازد. در گفتوگو با استاد که روی تخت بیمارستان بود جز امید به آینده و انرژی فراوان شنیده نمیشد. دوست داشتیم خبرهای خوش موفقیتجوانانمان در المپیک پیشرو و مسابقات جهانی را از زبان او بشنویم، ولی در برابر تقدیر الهی چه میشود کرد. درگذشت استاد مسعود اسکویی را به خانواده، دوستان و اهالی رادیو تسلیت گفته و برای آنان صبر الهی و برای آن مرد محترم و باوقار، رحمت الهی مسالت میکنم.
گویندهای متعهد و مشتاق
همچنین علی بخشیزاده، معاون صدای رسانه ملی هم در پیامی درگذشت مسعود اسکویی، گوینده رادیو را تسلیت گفت. در پیام تسلیت بخشیزاده عنوان شده است: با نهایت تأسف و تأثر درگذشت شادروان «استاد مسعود اسکویی» پیشکسوت گرانقدر عرصه رادیو و گوینده نامآشنا و صدای ماندگار رادیو ورزش را به جامعه رسانه و ورزش کشور تسلیت عرض میکنم. مرحوم مسعود اسکویی عزیز که عمر پربرکت خود را وقف خدمت به مردم و انعکاس شور و هیجان رویدادهای ورزشی به مخاطبان رادیو کرد، با صدایی گرم و گیرا و لحنی صمیمی و به یادماندنی، خاطرات ماندگاری را در اذهان شنوندگان به یادگار گذاشت. تعهد، اخلاق حرفهای، شور و اشتیاق وصفناپذیر ایشان به ورزش و عشق بیحد و مرز به رادیو، الگویی ارزشمند برای نسلهای آینده گویندگان و اهالی رسانه خواهد بود. درگذشت این گوینده پیشکسوت و پرتلاش، ضایعهای جبرانناپذیر برای جامعه رسانه و ورزش کشور است. از خداوند متعال برای ایشان رحمت واسعه و علو درجات و برای خانواده محترم، صبر و شکیبایی آرزومندیم. او تا آخرین نفس در رادیو ورزش به عشق مخاطبان زندگی کرد و یاد و خاطره او همواره در قلبهایمان زنده خواهد ماند.
انتهای پیام